برتولت برشت

پسر کوچکم از من می پرسد: لازم است ریاضی بخوانم؟

خوش دارم بگویم: برای چه؟

همین طوری هم می فهمی

دو تکه نان از یکی بیشتر است.

پسر کوچکم از من می پرسد: لزومی دارد فرانسه بخوانم؟

خوش دارم بگویم: این امپراطوری بالاخره فرو می پاشد.

تو هم با دست هایت شکمت را می مالی و حالی شان می کنی که گرسنه ای.

پسر کوچکم از من می پرسد: لزومی دارد تاریخ بخوانم؟

خوش دارم بگویم: برای چه؟

یاد بگیر که سرت را بدزدی

شاید بتوانی از مهلکه جان به در ببری

سر آخر

می گویم:

آری، ریاضی بخوان، زبان فرانسه فراگیر، تاریخ را بیاموز!


شعر "پسر" برداشتی از کتاب:

برشت، برتولت، برشت، برشت شاعر : شعرهای برتولت برشت، ترجمه علی عبداللهی، تهران، آهنگ دیگر،۱۳۸۲



 

برشت، گذشته از اینکه نویسنده بزرگی است شاعر توانایی نیز هست و همین امتیاز، به نمایشنامه های سیاسی و انقلابی او نیز حالت غنائی می دهد. آثار برشت الهام غنائی خود را از شاعران لاتین ( لوکرسیوس و هوراس ) و فرانسوی ( ویون ، رمبو )، از تورات و از تئاتر "نو" ی ژاپنی می گیرد. شعر او مانند شعر رمبو - و مانند هر شعری که لیاقت این نام را دارد - نقض و انکار نومیدانه دنیاست چنان که هست. ابداع مجدد زندگی حقیقی است. راهی به سوی  صیرورت، با امید و تهدید در کنار هم. ضرورت ( مارکسیستی ) تغییر دنیا را برشت به عنوان شاعر پذیرفته است. نوعی حسرت تسکین ناپذیر خوشبختی و برادری در سراسر آثار او موج می زند ( "سرانجام، آن روزی خواهد آمد که انسان به یاری انسان می شتابد." ) و در عین حال بدبینی سخنی همراه این امید است. این تضاد، که در همه سطوح، چه در زندگی و چه در هنر دیده می شود، از فراستی استثنائی مایه گرفته و به تئاتر برشت عمق و تاثیر گذاری واقعی نمایشی را بخشیده است. آنچه در کار برشت اهمیت دارد این است که هنر او بر سندان تجربه ای طولانی و دردناک ( تجربه شکست نیروهای انقلابی در برابر فرانکو و هیتلر، تجربه جنگ و تبعید ) آبدیده شده است. با چنین هنری است که باید جهان را برای انسانها قابل تحمل کرد تا در نظر آنها مانند سنگ یکپارچه ای از دروغ ها و افکار از پیش ساخته جلوه نکند که فقط آدمخواران بر سریر قدرت بتوانند از آن استفاده کنند. بلکه با همه تنوعش، تضادهایش، گوارائیش، وضوع زنده اش، خود را به ابداعات زنده انسانهای نیکدل و خوش نیت عرضه کند. در این تئاتر، نیرو و ظرافت، خشونت و غفت، شفافیت و ابهام، طنز و نومیدی، با زبانی جلوه گر می شود که غنای خارق العاده آن در همه ادبیات آلمان بطور قاطع موثر افتاده است..


منبع:

حسینی، رضا، مکتب های اد بی، تهران، نگاه، 1376، ص. 1038-1039

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد